آری من شطرنج را هنر می دانم و تمامی وظایف
و مسئولیت هایی را که هنر بر دوش هوادارانش
می نهد به عهده می گیرم آ.آلخین
آری من شطرنج را هنر می دانم و تمامی وظایف
و مسئولیت هایی را که هنر بر دوش هوادارانش
می نهد به عهده می گیرم آ.آلخین
دکتر الکساندر الکساندرویچ آلخین در ۳۱ اکتبر ۱۸۹۲ در مسکو متولد شد ، منزل آلخین ها به خانه شطرنج معروف بود ، برادرش ارشدش الکسی یکی از شطرنجبازان قوی به شمار می رفت. الکساندر ۷ ساله بازی شطرنج را از مادرش آموخت . در سال ۱۹۰۸ در مسابقه قهرمانی مسکو شرکت کرد و مقام نخست را به دست آورد همین کامیابی موجب شد که سال بعد به مسابقه سراسری روسیه به پترزبورگ دعوت شود.
نخستین رویارویی های آلخین در خارج از کشور در سال های ۱۹۰۸ - ۱۹۰۹ که چندان هم موفقیت آمیر نبود روی داد اما این مرحله بر تجربه آلخین افزود که بدون آن پیشرفت آلخین امکان نداشت.
سال ۱۹۱۴ برای آلخین بسیار مهم و در عین حال دشوار بود، امتحانات پایانی دانشکده حقوق با برگزاری مسابقات بین المللی پیترزبورگ که نامداران و استادان زمان منجمله :لاسکر،کاپابلانکا،روبینشتین،تاراش،مارشال،مانوفسکی و دیگران در آن شرکت داشتند،آغاز شد.آلخین در این تجربه بزرگ پس از لاسکر و کاپابلانکا مقام سوم را احراز نمود.
تجربه بعدی آلخین در مسابقات مانهایم رخ داد که این مسابقه با آغاز جنگ جهانی اول مصادف شد و به پایان نرسید اما چون آلخین همه حریفان را پشت سر گذاشته بود و از یازده بازی ممکن - بدون باخت ۹.۵ امتیاز به دست آورده بود از جانب هیئت داوران برنده شناخته شد.
از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۷ حتی خبرگان شطرنجی که سرد و گرم روزگار را چشیده بودند در اروپا از ترکیب های زیبا ،تخیلات غنی، ذائقه ظریف هنری و آگاهی های ژرف تئوری های آلخین در امان نبودند و در این سالها الکساندر از ۲۲ مسابقه مهم در ۱۳ مسابقه به مقام نخست و در ۶ رویارویی دیگر رتبه دوم را احراز کرد.
در خاطرات آلخین یک مسابقه دلسردی او را تا حدی موجب گردید .مسابقه مذکور در سال ۱۹۲۴ در نیویورک انجام شد و آلخین پس از لاسکر و کاپابلانکا در مقام سوم قرار گرفت. تا آن زمان حمله و قربانی های ناگهانی سوگلی و کمال آلخین بودند اما واقع بینی وی باعث شد که متوجه گردد که شطرنج تنها در این دو قضیه محصور نیست.
او پس از این واقعه تمام بازی های مسابقه نیویورک را بررسی و تفسیر نمود و بلافاصله منتشر ساخت .این کار بزرگ آلخین که بسیار دشوار بود با استقبال صلحب نظران روبرو شد .جهان که تا آن زمان از او به عنوان پهلوان سترگ میدان نبرد یاد می کرد با چهره دیگر آلخین آشنا شد و وی را استاد بزرگ تفسیر نیز نام داد که بر شهرت و اعتبارش افزود .
در بهار سال ۱۹۲۷ در مسابقه بین المللی نیویورک رتبه دوم نصیبش شد ، خیلیها برای چنین مقامی سر و دست می شکستند اما آلخین از آن به عنوان شکست یاد کرد . او از این ناکامی حد اکثر استفاده را برد و برای نبرد بزرگ با کاپابلانکای قهرمان آماده گشت.
آلخین پیش از این نبرد مجموعا ۱۲ بار با کاپابلانکا روبرو شده بود ولی حتی یک بار هم پشت حریف را به خاک نسائیده بود و حساب نبردهایشان رقم ۸.۵ به ۳.۵ به نفع کاپابلانکا را نشان می داد.
از همین رو برخی از نامداران شطرنج معتقد بودند که آلخین حتی یک بار هم نمی تواند بر کاپابلانکا پیروز شود.
خود دکتر آلخین در این باره گفته:من با بازی قهرمان جهان(کاپابلانکا) کاملا آشنایم و هیچ نکته مبهمی برایم وجود ندارد و برای مصاف کاملا آماده ام . با این وجود تصورش را هم نمی توانم بکنم که چگونه خواهم توانست شش دست بازی از کاپابلانکا ببرم اما از طرف دیگر هم به هیچ وجه نمی توانم باور کنم که او بتواند شش دست بازی از من ببرد.
۱۶ سپتامبر ۱۹۲۷ در بوئنوس آیرس دو نابغه شطرنج سر میز رو به روی هم قرار گرفتند این نبرد سترگ دو ماه و نیم به طول انجامید .طبق قرار هرکدام زودتر به شش برد می رسید فاتح مسابقه شناخته می شد .
این دو غول دنیای شطرنج ۳۴ بار با هم مصاف دادند و آلخین با ۶ بر ۳ باخت و ۲۵ تساوی بر حریفش چیره شد.
پس از این مسابقه لاسکر نوشت :
رتی گفت:
کاپابلانکا گفت:
خود آلخین نوشت:سر انجام به آرزوی زندگیم رسیدم . در واقع موفق شدم از ثمرات زحمات و تلاشهایم برخوردار گردم
آلخین یک هنرمند واقعی بود و از بازی های خشک و بی روح دوری می جست .بسیاری عقیده داشتند در ترکیب یابی مهارتی بی نظیر دارد . او خود گفته:من در صحنه شطرنج بازی نمی کنم بلکه می رزمم و به همین جهت تاکتیک را با استراتژی، قوه تخیل را با علم،ترکیب را با اصول پوزسیون تلفیق می کنم
در سال ۱۹۳۰ در مسابقه سن رنو از نیمزوویچ(نفر دوم) ۳.۵ پوئن پیش افتاد و سال بعد در مسابقه بلر از بوگوبولیوف(نفر دوم) ۵.۵ پوئن پیشی گرفت و در سال ۱۹۳۲ با شرکت در مسابقه سیمولتانه چشم بسته با ۳۲ نفر ، رکورد تازه ایی به جای نهاد.
در سال ۱۹۳۵ آلخین زندگی نا مرتب و ناجوری داشت و همین امر موجب شکست وی در مقابل دکتر ایوه گشت.اما در سال ۱۹۳۷ در مچ انتقامی شکست سختی بر ایوه وارد ساخت و با نتیجه ۱۰ برد،۴ باخت و ۱۱ مساوی برتری خود را ثابت کرد.
باتوینیک می گوید:بازی های آلخین (بزرگترین هنرمند تاریخ شطرنج) قرون متمادی خواهند زیست و آینده به هنگام بررسی و پژوهش آنها هنر زیبای او را درک کرده لذت فراوان خواهند برد و از نبوغ نیرو مندش متحیر خواهند شد.
آلخین از بزرگترین شطرنجبازان حملهای در طول تاریخ شطرنج شناخته میشود.او توانایی بسیاری در کاربرد ترکیب داشت و معمولاً بازیهای او بسیار پیچیده است.
روز ۲۴ ماه مارس ۱۹۴۶ آلخین در حوالی لیسبون پایتخت پرتغال در حال تفسیر و بررسی یک بازی شطرنج به صورت معما برانگیزی دار فانی را وداع گفت .
بر روی سنگ آرامگاهش حک شده:آلخین نابغه شطرنج روسیه و فرانسه
صدای آلخین در مصاحبه با بی بی سی
در پایان داستانهایی از الکساند الخین را بخوانید
--------------
الکساندر آلخین گاهی اوقات برای تفریح به کافه های شهر سری میزد ودر آنجا گاهی اوقات به بازی بلیتس می پرداخت در یکی از همین روزها بود که آلخین در حالی که مشغول تماشای بازی دو بازیکن آماتور بود مردی هم در کنار وی نظاره گر همین بازی به وی گفت دوست عزیز بهتر نیست که بجای تماشای بازی ماهم در یک میز با هم بازی کنیم ؟
آلخین هم که بدش نمی آمد پاسخ مثبت داد اما به وی گفت به شرط آنکه من بدون رخ بازی کنم
مرد که قهرمان جهان را نمیشناخت رو به وی کرد ودر حالی که مشغول مرتب کردن مهره ها بود گفت تو چگونه بدون اینکه مرا بشناسی چنین پیشنهادی میدهی ؟
آلخین پاسخ داد اتفاقا چون نمیشناسمت خیالم راحت است !!!!!!
---------------
آلخين در بين مردم معروف بود به آدم با حافظه قوي او در سال 1919 در يكي از شركتهاي فيلمبرداري كار ميكرد روزي مردي وارد شركت شد وبه آلخين گفت آقا ببخشيد من با ولادمير تشكين كار دارم .
آلخين رو كرد به وي و گفت آقاي پولويكتف حال شما خوب است ؟
مرد گفت مگر ما همديگر را ميشناسيم ؟ آلخين گفت 4 ماه پيش شما در يكي از داروخانه هاي شهر دارويي سفارش داديد و دكتر شما آقاي زاسه داتلف بود براي دختر شش ساله شما بنام آنا موقعي كه گلودرد داشت من در آنجا در صف ايستاده بودم بطور اتفاقي صحبت شما را شنيدم .
مرد با تعجب فقط به او نگاه ميكرد . بعد آلخين گفت عينك شما يك شكل ديگري داشت وشما آنرا از جيب سمت چپ خود درآورديد و كيف پول شما هم از پوست كروكديل ساخته شده بود .آلخين ميخواست حرف خود را ادامه دهد كه ديد مرد سريع از شركت خارج شدو ديگر هرگز به آنجا نرفت .
شبيه به اين موضوع هم يكبار كه آلخين براي كاري به اداره پليس رفته بود متوجه صحبت افسر نگهبان با مردي شد كه خود را ايوان تيخونوويچ معرفي ميكرد ناگهان آلخين صحبت آنها را قطع كرد وبه مرد گفت شما ميشود يكبار ديگر خود را معرفي كنيد مرد گفت من ايوان تيخونوويچ بادروف هستم شما چرا از من اسم مرا ميپرسيد؟
آلخين جواب داد شما بادروف نيستيد بلكه اورلوف هستيد شما ايوان تيخونوويچ نيستيد شما ايوان تيمافيويچ هستيد شما دو سال پيش در يكي از ادارات پليس خود را اينطور معرفي كرده بوديد در سينه شما يك صليب هم آويزان بود وزنجير آن از استيل و زير صليب چرم بود .مرد ساكت شد افسر نگهبان دگمه پيراهن اورا باز كرد وديد همان صليب در گردنش آويزان است مرد كه خود را باخته بود رنگ و رويش عوض شد بعد معلوم شد او زنداني فراري اورلوف است پليس از آلخين تشكر كرد و گفت شما اورا ميشناختيد گفت نه من يك لحظه در حالي كه ميخواستم سوار آسانسور شوم متوجه اين مرد وصحبتش با پليس آنزمان شدم .
-------------
نایدروف جوان دریکی از مسابقات بین المللی در مقابل آلخین به تساوی رسید در این هنگام آلخین رو به وی کرد وگفت ای جوان حالا دیگر میتوانی افتخار کنی که در مقابل قهرمان جهان مساوی کردی .
نایدروف روکرد به وی وگفت ببخشید استاد نتیجه ۵/۱ بر۵/۰ بنفع من است .آلخین کتعجب کرده بود گفت چرا ؟ نایدروف جواب داد من یکبار هم در ورشو شما را شکست دادم .
آلخین گفت تو اشتباه میکنی من اسامی تمام بازیکنانی را که مرا شکست داده اند را میدانم و ثبت کرده ام
نایدروف گفت پس لازم شد من بهتر برایتان یادآوری نمایم .
یادتان هست زمانیکه در ورشو مسابقه سیمولتانه گذاشتید ۲۴ نفر شرکت کرده بودند بعد من ودوستم دیر رسیده بودیم و شما حاضر نشدید ماهم اضافه شویم ویکی از مسئولین برگزاری به شما گفت استاد شما از این دونفر ترسیدید؟ وشما جواب دادید حالا که این حرف را زدید من چشم بسته بازی میکنم بعد شما با ما چشم بسته بازی کردید و همه را شکست دادید و فقط یک جوان توانست شما را شکست دهد.اون من بودم.
آلخین جواب داد پس این شما بودید که در خانه ( اي شش ) رخ را قرباني كرديد و بازي بسيار زيبايي از خود بنمايش گذاشتيد؟
من خيلي دلم ميخواست چهره آن جوان را آنروز ببينم كه اينقدر قشنگ مرا برده.